موی سپید عادل فردوسی پور
به گزارش دفتر آنلاین من، روزنامه شرق نوشت: عادل فردوسی پور در یکی، دو روز اخیر دوباره سوژه رسانه ها شده است؛ این بار نه برای آن انتقاد های تندوتیز و چالشی اش، نه حتی برای کنایه های زیرپوستی و نه ذره بینی که همواره در جیب داشت و برای کشیدن مو از ماست در امور مختلف مدیریت فوتبالی کوشش می کرد بلکه فقط به خاطر مسئله موی سپیدش. عادل فردوسی پور پا به سن گذاشته و سپیدی مو نشان از این مورد دارد ولی آن قدر در قاب تلویزیون از چشم مخاطب و هوادارانش دور مانده که حالا این سپیدی مو، سوژه شده و بسیاری با حسرت درباره آن حرف می زنند.
اما سپیدی موی عادل سوژه ای نیست که بگردد با حیرت درباره اش نوشت و گفت؛ او سیر طبیعی زندگی اش را طی می نماید و شاید اگر امروز این موها سپید نمی شد، بالاخره چندماه یا یکی، دو سال دیگر سپید می شد. مسئله نمی تواند سپیدی موی عادل باشد و این موضوع نباید اتفاقاتی را که در جهت حرفه ای او به عنوان یک خبرنگار، مجری و کارشناس فوتبالی اتفاق افتاده، تحت تأثیر قرار دهد.
تعجب کردن برای عادل فردوسی پور نه از موی سپید بلکه از کیفیت برنامه های ورزشی بعد از عادل و برنامه90 است؛ برنامه ای که قریب به دو دهه توانسته بود تبدیل به پرمخاطب ترین برنامه تلویزیونی گردد و میلیون ها طرفدار فوتبال را دوشنبه ها پای تلویزیونی که مدت هاست قافیه را به شبکه های آن طرفی و برنامه های اینترنتی مختلف باخته، بنشاند. البته به جای موی سپید عادل، می گردد از دست اقدام عجیب مسئولان شبکه سه هم تعجب کرد که چطور با یک خودزنی، پرمخاطب ترین برنامه این شبکه و در مجموع صداوسیما را تعلیق و نهایتا لغو کردند.
شاید آنها با خوش خیالی فکر می کردند عادل تمامِ فوت کوزه گری را به شاگرد آموخته و حالا شاگرد می تواند پا جای پای استاد بگذارد و چه بسا بهتر از او ایفای نقش کند. حتما برای این عده، راهش این بود که جهت خروج عادل از شبکه سه و تلویزیون را هموار نمایند، او را ممنوع التصویر نموده و البته مانع از اجرای گزارش فوتبال با صدای دل نشینش شوند.
موی سپید عادل که نه بلکه خوش خیالی آن دسته که تصور می کردند برنامه جایگزین، 90 می گردد و شاگرد دیروز جایگزین عادل فردوسی پور، مایه تعجب است. نهایتا هم شد آنکه برنامه ای که به جای 90 به خورد مخاطب کم و کمترشده دادند، در رده های یکی مانده به آخر یا آخر 10 برنامه پربیننده هر ماه و فصل تلویزیون جا خوش نموده است. البته که عادل فردوسی پور انسان بی نقصی نبوده و نیست؛ او هم در برنامه محبوبش که بسان کودکی او را از دوران طفولیت بزرگ کرد و در 20 سالگی از دستش داد، مشکلاتی داشت که با ذائقه مخاطب جور درنمی آمد. اخلاق عادل هم به دل هر مدیر و بازیکن و کارشناس دیگری نمی نشست ولی عادل راه را آموخته بود و حاضر به حضور در مدارِ شخص خاصی، برخلاف جانشینان امروز نبود. عادل می توانست اشتباه هفته گذشته را با برنامه و سوژه ای مجذوب کننده در هفته پیش رو از یادها ببرد و تن به تکرار و درجازدن ندهد.
البته بعد از مورد بی مهری قرارگرفتن، هم پروژه تخریب برای چهره اش برنامه ریزی کردند و هم از تریبون های مختلف سعی در تلقین تصویری ناآشنا با عادل فردوسی پور کردند که هر بار با حمایت عجیب مخاطب به هم خورد؛ شاید باید از آن پروژه ای گفت که کوشش کرد عادل فردوسی پور را به علت گزارش فینال لیگ قهرمانان آسیا آن هم به دعوت مسئولان کنفدراسیون فوتبال آسیا، فردی خائن معرفی کند و از سناریوی مهاجرتش به دیگر کشورها خبر دهد. عجیب آنکه عده ای خاص در داخل، کسی را که درست یا غلط، خودش را فرزند رسانه ملی توصیف می کرد، مورد بی مهری قرار دادند، تریبون و میز را از او گرفتند، ممنوع التصویرش نموده و حتی اجازه فعالیت در رسانه های اینترنتی هم به او ندادند، بعد هم از او توقع داشتند برای گزارش فینال لیگ قهرمانان آسیا سفر نکند و اینستاگرام کنفدراسیون فوتبال آسیا را با رکوردشکنی روبه رو نکند؛ احتمالا دغدغه شان نه عادل بلکه نگرانی از ریزش بیشتر مخاطبی بود که احتمال می رفت اعتبار اینستاگرام کنفدراسیون فوتبال آسیا را بیش از تلویزیون ملی که به زعم بسیاری تبدیل به رسانه میلی شده، بداند. عجیب تر از موی سپید این روزهای عادل فردوسی پور، صحبت های رئیس تازه صداوسیماست که وقت و بی وقت از بازگشت عادل فردوسی پور به تلویزیون می گوید ولی حاضر نیست گامی برای برطرف مشکل او بردارد؛ معین نیست این صحبت ها برای خوشایند مخاطب است یا قدرتی بالاتر از صداوسیما مانع از حضور عادل فردوسی پور در قاب تلویزیون می گردد. هرچه باشد اما انتهای این بازی، درست مطابق با انتظار از همان روز نخست، با شکست آنهایی همراه می گردد که عادل را به گوشه رینگ رانده و او را خارج از مدار توصیف کردند. حتی ایده های عادل فردوسی پور برای ساختن یک برنامه ورزشی هم آن قدر حساسیت برانگیز است تا نهادهای مختلفی دست به دست هم داده و از ساترا بخواهند هر برنامه ای که با نام عادل فردوسی پور جلو آمد، با تابلوی ورود ممنوع روبه رو گردد.
عجیب تر از موی سپید عادل اما محبوبیت مردی است که هنوز هم تا عکسی، خبری و صحبتی از او در میان می آید، به قدری که باید دیده، شنیده و بازتاب داده می گردد. موی سپید عادل فقط نشانه ای برای مخابره یک پیغام تکراری است که تصمیمات اتخاذشده علیه چهره های رانده شده از تلویزیون از جمله عادل فردوسی پور، اشتباه بوده ولی آنهایی که بر مدار مانده اند، نفعشان در نشنیدن است و بس.
منبع: فرارو